هدف از این پایان نامه غرور از منظر فیلسسوفان اسلامی و بررسی حکم اخلاقی غرور می باشد.

 


با تحقیق و تفحص در آثار فیلسوفان اسلامی، به این نتیجه می‌رسیم که برخی از این فیلسوفان مانند غزالی در احیاءالعلوم، نراقی در جامع‌السعادات و فیض‌کاشانی در محجةالبیضاء غرور را مورد بررسی قرار داده‌اند، اما برخی دیگر همچون ابن‌مسکویه و خواجه ‌نصیرالدین طوسی به‌طورمجزا راجع به غرور صحبت نکرده‌اند و مسائلی چون کبَر نفس، عجب و افتخار را مورد بررسی قرار داده‌اند. ما در اینجا به تعریف غرور و واژه‌های مرتبط با آن از دیدگاه این فیلسوفان می‌پردازیم.

 

 


 ابن مسکویه
ابن‌مسکویه در مورد خود غرور نظر خاصی نداده است، اما در مورد واژه‌های مرتبط با غرور مانند کبَرنفس، عجب و افتخار بحث کرده است. از نظر ابن مسکویه، کِبَرنفس یا بزرگ‌منشی تحت فضیلت شجاعت قرار می‌گیرد. 
از نظر ابن‌مسکویه، کِبَرنفس به معنای خوار و کوچک دانستن ثروت و توانایی تحمل ارجمندی است. چنین فردی همواره خود را شایسته‌ی امور بزرگ می‌داند و رسیدن به این امور را آسان و سهل می‌پندارد. 
عجب و افتخار از نظر ابن‌مسکویه، هر دو از اسباب پدیدآورنده‌ی غضب هستند. طبق تعریف ابن‌مسکویه عجب یا خودبینی عبارت است از ظنّ کاذب به نفس در استحقاق مرتبه‌ایی که مستحقّ آن نباشد. لذا کسی‌که نفس خود را می‌شناسد، سزاوار است که عیوب و نقصانات زیادی که بر آن عارض می‌گردد را نیز بشناسد و بداند که فضیلت در بین بشر تقسیم شده است و هیچ فردی کامل نمی‌شود مگر با فضایل دیگری. بنابراین کسی‌که کامل شدن فضیلتش به‌واسطه‌ی دیگری است، پس بر او واجب است که به نفس خویش مُعجب نباشد. افتخار نیز چنین است، زیرا فخر عبارت است از مباهات به چیزهایی که خارج از ماست، و شایسته نیست که انسان به چیزی که خارج از اوست و مالک آن نیست، مباهات کند. 

 

 

 


خواجه نصیر الدین طوسی
از نظر خواجه نصیرالدین طوسی نیز کبَرنفس، فضیلتی است که تحت جنس شجاعت است. ایشان کبرنفس را این‌گونه تعریف می‌کند: «کبَرنفس آن بوَد که نفس به کرامت و هوان مبالات نکند و به یسار و عدمش التفات ننماید بلکه بر احتمال امور ملایم و غیر ملایم قادر باشد.» 


خواجه نیز عجب و افتخار و تکبر را از اسباب غضب می‌داند، او در تعریف عجب و افتخار می‌گوید: عجب، ظن کاذب به نفس است، وقتی انسان خودش را شایسته‌ی منزلتی بداند که مستحق آن نیست، و زمانی‌که بر عیب‌ها و نقصاناتش واقف شود و بداند که فضیلت در میان انسان‌ها مشترک است، از عجب در امان خواهد بود. زیرا کسی‌که کمال خود را با دیگران یابد مُعجب نخواهد بود. اما افتخار؛ مباهات به چیزهای خارجی است که در معرض آفات و اصناف زوال باشد، و به بقا و ثبات آن اطمینانی نیست، چرا که اگر افتخار به مال باشد از غصب و از بین رفتن آن امانی نیست، و اگر به نسب خود افتخار کنند، مثلاً فرد پدر فاضلی داشته باشد، هروقت به او بگویند فضل پدرت به چه درد تو می‌خورد او نمی‌تواند جوابی دهد.  

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

1-2 مفهوم شناسی    1
1-2-1 تعریف لغوی غرور    1
1-2-2 تعریف اصطلاحی غرور    3
1-2-2-1 غرور منفی    3
1-2-2-2 غرور مثبت    5
1-2-3 تعریف لغوی اخلاق    7
1-2-4 تعریف اصطلاحی اخلاق    7
1-3 اصطلاحات مربوط به غرور    9
1-3-1 واژه‌های مرتبط با غرور    9
1-3-1-1 تکبر    10
1-3-1-2 عجب    11
1-3-2 واژه‌های متضاد غرور    11
1-3-2-1 تواضع    11
1-3-2-2 ذلت و خواری نفس    12
1-3-3 تفاوت غرور با عجب و کبر    13
1-3-4 تفاوت غرور با رجاء    14
1-4 تاریخچه مبحث غرور    15
1-4-1 فلسفه‌ غرب    15
1-4-2 فلسفه‌ اسلامی    22
فصل دوم: غرور از نظر فیلسوفان اسلامی    24
2-1 ریشه‌های مذهبی غرور در آراء فیلسوفان اسلامی    25
2-1-1 غرور در آیات    25
2-1-1-1 تعریف غرور    25
2-1-1-2 ماهیت غرور    26
2-1-1-3 عوامل غرور    27
2-1-1-4 واژه‌های مترادف با غرور    28
2-1-1-5 انواع غرور در قرآن    34
2-1-2 غرور در روایات    39
2-1-3 جایگاه تواضع در روایات    49
2-1-4 حکم اخلاقی غرور    49
2-1-5 مصادیق غرور مثبت    50
2-1-5-1 تکبر در برابر متکبر    50
2-1-5-2 تکبر زن در مقابل مرد نامحرم    51
2-2 غرور از نظر فیلسوفان    51
2-2-1 تعریف غرور    54
2-2-1-1 ابن مسکویه    54
2-2-1-2 خواجه نصیر الدین طوسی    55
2-2-1-3 غزالی    56
2-2-1-4 فیض کاشانی    56
2-2-1-5 محمد مهدی نراقی    57
2-2-2 ماهیت غرور    57
2-2-2-1 غرور مثبت    58
2-2-2-2 غرور منفی    58
2-2-3 حکم اخلاقی غرور    60
2-2-4 درجات غرور    61
2-2-4-1 غرور کافران    61
2-2-4-2 غرور عاصیان    65
2-2-5 اقسام غرور    68
2-2-5-1 اهل علم    68
2-2-5-2 زاهدان و عابدان    73
2-2-5-3 متصوّفان    75
2-2-5-4 توانگران    76
فهرست منابع    80
الف. منابع فارسی    80
ب. منابع عربی    84
ج. منابع انگلیسی    85